محل تبلیغات شما

چند روزه که پارک بانوان به علت تعمیرات بسته شده و من توی پارک اصلی پیاده روی می کنم. امروز جمعه مردم اومده بودن و بساط کرده بودن توی پارک برای گردش و ناهار. هوا ابری بود و باد هم میومد. یه ذره هم بارون ریز ریز اومد. داشتم از قسمتی که پسرا فوتبال بازی می کردن رد میشدم که باد شدید اومد و کلی برگ هوار شد روی سر من و بچه ها. یکی از پسرها بلند گفت: باروووونِ برررررگ
بعد دیدم از پشت سرم داره صدای تق تق میاد، برگشتم دیدم دو تا پسر خرس گنده که حداقل سی ساله بودن، داشتن تمرین بشکن زدن میکردن، چه صدای بلندی هم میداد بشکن یکی شون. از من رد شدن و اون یکی، همون جور که بشکن میزد، قر هم می داد. پوکیده بودم توی دلم از خنده
از قسمت دیگه که یه خانواده نشسته بودن و داشتن بلال درست می کردن در حال رد شدن بودم که آقاهه بلند گفت: بلالیه بلالیه.
من برگشتم نگاش کردم و نیشم باز شد و خودش زد زیر خنده.
با خودم گفتم چه فیلم سینمایی هایی توی پارک اصلی هست و من خودم و با چپوندن توی پارک بانوان از دیدنشون محروم کردم.


دخالت و دلسوزی و قضاوت ممنووووع

یک روز جالب در پارک

من نگران این کشورم

پارک ,توی ,هم ,رد ,بشکن ,یه ,توی پارک ,پارک اصلی ,رد شدن ,و من ,بودن و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها